شکست یک مفهوم انتزاعی ست و هر کدام از ما تعریفی از مفهوم آن در ذهن داریم . بطور مثال شکست در فوتبال یعنی گل بیشتری دریافت کردن یا شکست در جنگ یعنی به تصرف کشور دیگری در امدن یا خسارت بیشتری متحمل شدن .
ولی شکست در ترید چیست ؟ ما در ترید کسی را در مقابلمان نداریم و فقط باید با خودمان و انرژی درونمان معامله کنیم . باید بدانیم در ترید چه چیزی را از دست داده یا بدست می آوریم و از خود بپرسیم ایا سود کم یا از دست دادن سرمایه نوعی شکست است ؟ اگر بعد چند سال تجارت چیزی به سرمایه مان اضافه نشده باشد شکست خورده ایم ؟ چرا به یک باره تمام سودمان را در یک معامله می بازیم ؟
اول باید شکست را بپذیریم . هنگام شکست حالات روانی خاصی برایمان بوجود می اید مثلا غم و غصه و گوشه گیری و سرزنش خود و احساس بی عرضگی .
غم
هنگام شکست دچار غم و عقب نشینی میشویم . این عقب نشینی ما را به تفکر وا میدارد. در اینجا افراد سویه های مختلف را پیش میگیرند . ممکن است کاملا بیخیال باشند و سراغ معامله دیگر بروند. ممکن است مدام اشتباه را برای خودشان تجزیه و تحلیل کنند و خود را سرزنش کنند . یا ممکن است بعد کشف اشتباهشان از ان تجربه کسب کنند .
گوشه گیری
وقتی عقب نشینی کردیم و در گوشه گیری مشغول به تفکر شدیم به دنبال دلایل اشتباه میگردیم و باید نقاط ضعف و قدرت را شناسایی کنیم . چرا موفق نشدیم و کجا عملکردمان مشکل داشت ؟
ساختار انسان جوری ست که به شکست اهمیت میدهد و از آن هراس دارد و کمتر به موفقیت ها توجه دارد پس شکست از مسائل بسیار مهم است .
تعبیر صحیح از شکست در بازار
اول نشناختن قوانین بازار
دوم نپذیرفتن قوانین بازار
سوم عمل نکردن به انها
مهم نیست در کجای ترید هستیم و موفقیم یا نه. باید حتما این سه را انجام دهیم . نتیجه انها ممکن است انی نباشد چه برای کسی که به انها پایبد است و چه کسی که از آن ها پیروی نمیکند. شاید بعد چندماه یا چندسال ثروتش را از دست دهد.
یک تریدر زمانی موفق است که بطور مستمر سود کند . امکان ندارد تمام پوزیشن ها مثبت و سودده باشد ولی هدف این است که یک موفقیت مستمر داشته باشد و برآیند مثبت باشد .
شما در این بازار حضور پیدا میکنید تا براساس ویژگی ها و ظرفیت های خود و بازار کسب سود کنید کسی برای تفریح وارد بازار نمیشود . قوانین بازار با قوانین ذهنی ما در ارتباط است.
کنترل در معاملات
تریدرهای تازه کار یا کسانی که موفقیت کافی کسب نکرده اند بر معامله کنترلی ندارند. ابتدا باید بیاموزیم خود کنترلی چیست و ویژگی این افراد چیست ؟
خود کنترلی یعنی تواناییِ کنترل کردن خود، از این نظر که بر تمایلات و سلایق خود تسلط داشته باشیم. افرادی که خودکنترلی دارند می توانند آنچه می خواهند را تعدیل کنند تا اطمینان یابند که افراط یا تفریط نمی کنند
افراد خودکنترل گر دارای سه عادت هستند
حفاظت از خود
ابراز وجود
خودتحقق بخشی
این افراد معمولا منظم و شادابند و میتوانند به کارهایشان با دقت تسلط داشته باشند . پس اگر نتوانیم بر معامله کنترل داشته باشیم ممکن است ناشی از عدم برنامه ریزی یا عدم انگیزه باشد.
هر کدام از اینها باعث میشود برای تصمیم گیری به احساساتمان متکی شویم. بجای تصمیم منطقی، تصمیم احساسی بگیریم . احساس ترس ، طمع ، امید واهی و خوشبینی همیشه با یک تریدر همراه است .
کنترل یعنی یک چارچوب و ساختار داشته باشیم و در آن چارچوب عمل کنیم . اگر این اعمال کنترل به ضررمان بود فقط باید چارچوب را عوض کنیم نه اینکه کلا کنترلی بر معاملاتمان نداشته باشیم .
زمانی میتوانیم کنترل داشته باشیم که چارچوب مشخص باشد. اگر از قواعدمان تخطی کردیم باید سریع برگردیم. بازار نمیتواند ما را کنترل کند .
زمانی ساختار بوجود میا وریم که بازار و خودمان را خوب بشناسیم . از نقاط ضعف و قدرت روانی و جسمانی و مالی خود اگاه باشیم و بدانیم در مقابل تهدیدها و فرصتهای بازار چطور عمل خواهیم کرد.
معامله گرانی که کنترل ندارند دچار بی ثباتی میشوند.
تریدری را فرض کنید که وارد پوزیشنی میشود . او اگاهی کافی از قوانین بازار و ندارد و تصمیمیات منطقی نمیگیرد. پس در نقطه ای ارز در حال رشد است میترسد. احساس ترس باعث میشود او با سود کم خارج شود. بعد میبیند ارز درحال رشد است. این رنج روانی او را وادار میکند دوباره وارد بازار شود ولی با قیمت بالا و در زمانی که ارز در حال ریزش است . او نمیتواند تصمیم درستی بگیرد .
بنظر کسانی که از قواعد پیروی نمیکنند هرکاری میکنند درست است و پایبند به چارچوبی نیستند به همین علت است که دچار بی ثباتی میشوند .
اما افراد با ثبات که هستند ؟ کسانی که همیشه در جهت قوانین و ساختار خود عمل میکنند و جهت را عوض نمیکنند .
